انتظارمان از دولت زیاد است ولی بحث من این نیست ثروتمند نیستیم ولی استعمار شرق و غرب اینگونه برای ما جا انداخته و در ذهن ما فرو کرده که ملت ثروتمندی هستیم ولی واقعا آیا ما ثروتمندیم ؟
اگر منظورمان از ثروت (ذخائر هیدروکربنی موجود مثل نفت و گاز ) است بد نیست که یک محاسبه سرانگشتی کنیم . کل نفت قابل استحصال ایران 14 میلیارد بشکه می باشد . اگر فرض کنیم 10 میلیارد متر مکعب گاز هم داشته باشیم (که مسلما کمتر از این است) ما در کل با قیمتهای حال حاظر 850 میلیارد دلار نفت و 560 میلیارد دلار گاز در زیر خاک داریم که می توان بفروش رسانیم (آنهم در طول مثلا 30 سال ) تازه اگر قیمت نفت با این قیمت بماند که با شواهدی که وجوددارد قیمت نفت هر سال کمتر و کمتر خواهد بود.تازه ذکر این نکته هم ضروری است که حدود 20 درصد از این درا»د را هم سالانه باید هزینه سرمایه گذاری برای استخراج این ثروت نماییم
اما : شرکت آمازون در سال 200 میلیارددلار درآمد دارد . شرکت سامسونگ در سال 100 میلیارد دلار درآمد دارد اقتصاد آلمان در سال 00 میلیارد دلار صادرات دارد
بنابر این آیا با مقایسه این ارقام چه نتیجه ای حاصل می شود؟ باز هم میشود گفت ما ثروتمندیم ؟؟
نه دوستان نه ما ثروتمند هستیم و نه عراق اگر ما نیروی انسانی باسواد ، ماهر و نوآور داشته باشیم آن ثروت حساب می شود (البته ثروت بالقوه) وگرنه کل ثروت نفت و گاز ما اندازه صادرات یک صال آلمان میشود .
من تحریم پیش آمده (تحریم ظالمانه آمریکا) را یک موهبت الهی می دانم (هر که قبول ندارد نظرش محترم است ) .زیرا بما فهماند که این ثروت حداقلی را نباید بخوریم .باید تا میشود نفت فروخت و در صنایع و رس کشورهای ثروتمند سرمایه گذاری کرد (یاطلا خرید و پشتوانه اقتصاد مملکت نمود) و یا نفت را خرج زیر ساخت کرد . یک ریال از درآمد نفت و گاز را نباید وارد چرخه اقتصاد مملکت کرد زیرا نفت یک ثروت محدوددی است که باید پشتوانه اقتصاد شود و نباید خرج شکم و لباس و حقوق و ماشین و رفاه وگردد ما باید بگردیم و تا میتوانیم مزیتهای خود را توسعه دهیم و یک اقتصاد مبتنی بر سرمایه های انسانی کعه مزیت ساز هستند ایجاد کنیم . درآن صورت نه نفت و نه هیچ منبع دیگری برای ما مطرح نخواهد بود
حالاوقت آن میرسد که پاسخ سوال اولیه را بدهم دوستان دولت چاره ای جز گران کردن بنزین نداشت . هر اقدام دولت پیش زمینه اش واقعی کردن قیمت حاملهای انرژی است . دولت باید بلافاصله :1. قیمت انرژی را واقعی کند (با بسته های حمایتی برای قشر ضعیف جامعه) 2. تعداد بانک ها را محدود و سرمایه بانکها را بسوی وامدهی به صنایع رهنمون سازد 3. با انتشار اوراق قرضه به مردم بفهماند که نقدینگی را به سمت تولید باید رهنمون سازند 4. بسیاری از صنایع دولتی را با تمهیداتی (بهمراه نظارت شدید) به بخش خصوصی واقعی انتقال دهد .
دولت چاره ای جز گران کردن بنزین نداشت . من امیدورام این گام خوب با گامهای درست دیگر همراه گردد و دولت سعی کند با بسته های حمایتی از مردم و اقشار آسیب پذیر حمایت کند که این فشار را بتوانند تحمل نمایند
با تشکر -کارن
اما متاسفانه هجمه بزرگی بر دولت و حکومت واقع آمده است که انگار دولت ید بیضا دارد. انگار دولت معجزه میتواند بکند . در هر گوشه از دنیا وقتی بلای طبیعی رخ میدهد ساختار نظم و انظباط جوامع و خدمات عامه مثل برق تلفن گاز و. از هم می پاشد.
بخشی از مردم ایران انتظار دارند در خانه بخوابند و چون ایران نفت دارند حقوقی را از نفت دریافت دارند .در جریان سیل اخیر نیز متاسفانه برخی فکر میکنند دولت دارای یک امکانات و ثروت نامتناهی است . 20 سال قبل در ایالت لوییزیانای آمریکا یک سیل و طوفان عظیم رخ داد. در کشوری که بزرگترین اقتصاد و ارتش و لجستیک دنیا را دارد بیش از 3 سال طول کشید که اوضاع به روال گذشته بازگردد. بیایید در گفتارمان کمی انصاف بخرج دهیم وگرنه هیچگاه طعم پیشرفت و خشنودی را نخواهیم چشیدبا مطالعه صحبت کنیم .
این مساله را می توان تحت یکی از استعاره های مدیریتی توضیح داد و تفسیر نمود . یک مدیر یکی از نقش ها و وظایفی که دارد نقش رهبری و برطرف کننده تعت بین نیروها و کارمندان زیردست خود است . حال چگونه مدیر جوان شبکه سوم نتوانسته است خود را کنترل نماید که یک تعارض و چالش داخلی (که اتفاقا بین خودش و یکی از زیرداستانش) به شبکه های اجتماعی و رسانه ها و مردم کوچه و بازار کشیده نشود خود جای بحث فراوان دارد.
البته در این میانه آقای دکتر فردوسی پور نیز بی تقصیر نبوده و نیست ، همینکه از شهرت و علاقه مردم در برخی موارد بعنوان چاشنی و سمبه ای پر زور در مقابل حریفان سود جسته و می جوید واضح و بر همگان آشکار است لیکن باید به این حقیقت نیز اذعان نمود که در دنیای سلیبریتی ها و افراد مشهور همیشه نوعی از این برخوردها کم و بیش قابل مشاهده است .
اما بعد دیگر این ماجرا همانا عدم توانایی یک مدیر کم تجربه که ظاهرا متولد دهه 60 میباشد با مدیریت ، توسعه و ارتقاء سرمایه های اجتماعی است عادل فردوسی پور یک سرمایه ورزشی ، رسانه ای و یکی از معدود مجریان توانمند و قهار صدا و سیماست
اگر ایشان تصمیم به ترک صدا و سیما و نهایتا ترک ایران بکند کسی که ضرر کرده سرمایه اجتماعی ملت ایران است و حتی سرمایه اجتماعی تلوزیون(شبکه سوم ) و صدا و سیماست . این مساله مهمتر از ابعاد دیگر است . حفظ و ارتقاء سرمایه های اجتماعی و ملی یکی از وظایف مدیریت سطوح پایین ، متوسط و ارشد سسازمانی و کشوری است . مدیران مجرب تر صدا و سیما می بایست به این مدیر جدید چنین الگوههای مدیریتی و چارچوبهای ساختار سازمانی را گوشزد و تجارب خود را با مدیران جوانتر و کم تجربه تر تسهیم و به اشتراک بگذارند . انشاء ا. که با وساطت مدیران ارشد رسانه ملی این اتفاق نیز ختم به خیر و شادی گردد انشاء ا.
از اینها که بگذریم این عمران خان پاکستانی نیز (که شباهت عجیبی به قذافی دارد ) این وسط میخواهد ادای ترامپ و آمریکا را دربیاورد و تا میتواند عربستان را سرکیسه نماید . اما نمیداند که بدجور بین ایران و افغانستان و هند در محاصره افتاده است . او فکر میکند وقتش فرا رسیده که از دوست قدیمی خود عربستان در منازعه بین پاکستان و هند یارگیری نماید اما نمیداند که عربستان را یارای مقابله با هند نیست و ولیعهد عربستان(بن سلمان) تازگی ها یاد گرفته یکی به نعل و یکی به میخ بزند .
اما ایران کجای این معادله است؟ ایران روابط تاریخی مناسبی با هند و افغانستان دارد. از قدرناشناسی افغانها (خصوصا رییس جمهور عوامفریبش) که بگذریم که آب را بر هامون بسته اند ، اما در کل ما با افاغنه تاریخ و فرهنگ مشترکی داریم ، افغانها همیشه خحود را جزئی از خراسان بزرگ دانسته اند و خود را در افتخارات ایران شریک میدانند . بسیاری از نخبگان افغانی خود را ایرانی میدانند . پس اختلافات جزئی با افغانستان نمیتواند ریشه راهبردی داشته باشد . پاکستان نیمی از افغانستان را در اشغال خود دارد پشتونستان افغانستان و پیشاور و بسیاری از نقاط شمال و شمالغرب پاکستان را افغانی هستند . استعمار انگلیس با ترسیم مرز دیوربند چنان ظلم تاریخی به افغانها روا داشته که هیچوقت مردم عزیز افغانستان از یاد نخواهند برد. انشاء ا. روزی فرا رسد که افغانها با کمک ایرانی ها بتوانند از خود در مقابل زورگویی های پاکستان دفاع کنند . از سوی دیگر پاکستان قصد دارد به هندوستان نیز زور بگوید و کشمیر هند را نیز از آن خود کند . غافل از اینکه این هندوستان هرگز نخواهد گذاشت که سانتمیتری از هند زیر یوغ پاکستانیها برود . اما ایران در این میان باید یک بازی هوشمندانه ای را انجام دهد تا میتواند مانع نفوذ عربستان در افغانستان شود و تا میتواند پاکستان را در مورد اهداف شوم عربستان توجیه نماید . با ایجاد روابطی پایدار و ماندگار با هندوستان سطح مناسبات سه جانبه با افغانستان ، هند را افزایش دهد.
جنوب آسیا و افغانستان مناطق قبایل نشینی است که در صورت غافل ماندن ایران میتواند موجبات مشکلات امنیتی برای ما فراهم نماید . اما مطمن هستیم که مقامات وزارت خارجی و امنیتی ایران اقدامات هوشمندانه ای را برای نقش بر آب کردن نقشه های شوم عربستان در منطقه آسیای مرکزی و جنوب آسیا بر خواهند داشت با تشکر
پس از مدتی بسیاری از کشورهای تراز اول اروپایی مثل آلمان و فرانسه و ایتالیا و یونان و و روسیه و چین و حتی مسول ت خارجی اتحادیه اروپا(خانم موگرینی) اعلام کردند که در این کنفرانس شرکت نخواهند نمود . و حتی بسیاری از شکشورهای شرکت کننده نیز اظهار داشتند که در سطح دیپلماتهای سطح پایین و کم تجربه در این کنفرانس شرکت خواهند نمود .
اما چیزی که خیلی جالب است این است که اتفاقی جالب در سطح خاورمیانه در حال رخ دادن است . تا قبل از دولت ترامپ دولتهای آمریکا و روسای جمهور آمریکا کمی استقلال رای برای اعراب بویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس قائل بودند . به بیان دیگر وقتی بحث روابط اسراییل و فلسطینیان (اعراب و اسراییل ) به میان می آمد آنها سعی می کردند که دولتهای عمدتا پادشاهی عربی را به صلح با اسراییل تشویق و ترغیب نمایند . اما معمولا این تشویق حالتی مشاوره ای و نصیحت گونه داشت . اما پس از به قدرت رسیدن دونالد ترامپ به نوعی ورق برگشته است . ترامپ از سست عنصر بودن و ترس و مماشات اعراب آگاه است و میخواهد با استفاده از قدرت ی و نظامی و اقتصادی آمریکا دولت های عربی را به صلح با اسراییل مجبور سازد . با این هدف هم میتواند به نوعی یک موفقیت بزرگ در کارنامه ت خارجی خود به ثبت برساند و هم با نزدیکی اعراب و اسراییل ایران را به منتهای انزوا برساند .
نشست ورشو هدفی جز نزدیکی اعراب و اسراییل نداشت و موضوع ایران یک ردگم کنی بیش نبود . در واقع این نشست تمام تلاشش این بود که اعراب و اسراییل ی با هم بنشینند و در مورد مواضع مشترک به بحث بنشینند . این امر با انتشار ویدیوی نشست وزرای خارجه عرسبستان و بحرین و امارات بیشتر نمود و ظهور پیدا نمود . در آنجا به صراحت وزرای خارجه عربستان و بحرین و امارات در حضور نخست وزیر اسراییل عنوان میدارند که موضوع ایران از موضوع فلسطین مهمتر است .
امارات متحده عربی یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس است که با جمعیتی اندک توانسته است با بهره گیری از فرصت تحریم ایران خود را به یک ابرقدرت اقتصادی در خاورمیانه و حتی آسیا و جهان بدل سازد. این کشور را دیگر نمی توان یک قدرت درجه دوم در سطح خاورمیانه بحساب آورد بلکه یک کشور قدرتمند در سطح منطقه است که با بهره گیری از نیروی انسانی مستعد جنوب آسیا(مثل هند و پاکستان و بنگلادش و بوتان و .) و همچنین سرمایه گذاری مستقیم خارجی و درآمد نفت و توریسم و همچنین بهره از یک برنامه توسعه بلندپروازانه توانسته است خود را در جرگه یک اقتصاد ثروتمند و توسعه یافته در سطح دنیا معرفی کند . اما آنچه که من از مطالعه اقتصاد این کشور بطور روند تاریخی متوجه شدم آنست که این کشور یک الگوبرداری از اقتصاد و ساختار جامعه آمریکا اقدام نموده است . بنحوی که هر یک از امیرنشین های این کشور درست همانند ایالت های آمریکا بصورت جدی با هم در حال رقابت هستند . این رقابت توانسته این امیرنشین ها را واجد یک سری برنامه های استراتژیک و اجرایی صحیح نماید . بنحوی که هرگاه امیرنشین دوبی به یک اقدام کسب و کارانه و نوآورانه دست می زند بلافاصله امیرنشین شارجه و امیرنشین ابوظبی و یا امیرنشین راس الخیمه به سرعت یک طرح و ایده خلاقانه و نوآورانه ایجاد می کند تا از امیرنشین دیگر عقب نیافتد . این نظام تقریبا فدرالی توانسته است تولید ناخالص داخلی یک کشور کوچک 4 میلیونی را به مرز 450 میلیارد دلار برساند و حجم اقتصاد این کشور کوچک در سال 2019 دو برابر حجم اقتصاد کشور 90 میلیونی مصر خواهد شد . علاوه بر آن وقتی ما صحبت از 4 میلیون نفر جمعیت امارات عربی متحده میکنیم باید بگوییم که تنها یک میلیون نفر از آنها عرب های بومی امارات هستند و بقیه جمعیت مهاجر هندی و پاکستانی و ایرانی و افغانی و بنگلادشی و فیلیپینی هستند . در واقع ثروت این اقتصاد بزرگ بیشتر متعلق به بومیان این کشور است .
پیشرفت اقتصادی امارات متحده عربی را بیشتر به دلیل توجه به خصوصی سازی، سرمایه گذاری خارجی ، ایجاد مناطق آزاد تجاری مثل جبل علی و. و بی طرفی نسبی در مناقشات ی می توان برشمرد. تازه این کشور عملا ظرفیت های کشوری مثل ایران را ندارد . به اعتقاد من در ایران نیز باید مدل فدرالیسم در حوزه اقتصادی (ونه ی و نظامی و امنیتی) را تجربه نمود . در واقع ایران (همانگونه که آقای محسن رضایی یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری ) در برنامه های خود عنوان کرده بود بهتر است به ده تا پانزده منطقه اقتصادی فدرالی تقسیم شود و هر کدام از این مناطق یک منطقه تجاری ویژه تشکیل داده که معافیت و یا مشوق های مالیاتی متعدد و متنوعی برای تسهیل و تشویق سرمایه گذاری خارجی اعلام دارند . تنها با ورود یک پنجم از سرمایه های ایرانیان خارج از کشور (با ارایه تضمین و مشوق های مالی و امنیتی و مالیاتی) میتوان 500 میلیارد دلار سرمایه وارد ایران نمود که این حجم سرمایه می تواند تولید ناخالص ما را ظرف 5 سال تقریبا دو برابر نماید . این امر فقط در صورت ورود یک پنجم از سرمایه ایرانی های خارج از کشور است . سرمایه های ایرانی های داخل کشور نیز که حدودا 200 میلیارد دلار تخمین زده میشود نیز اگر در این مناطق به سرمایه گذاری بدل شوند میتواند یک حجم بالایی به اقتصاد ایران کمک نماید و از نقدینگی بالای فعلی که ایجاد کننده تورم است نیز بطور قابل ملاحظه ای بکاهد . از سوی دیگر برآورد شده است که یک هشتم از اقتصاد امارات متحده عربی را سرمایه های ایرانیان داخل کشور و ایرانیان مقیم خارج از کشور تشکیل می دهد . که اگر این تسهیلات و تضمین های امنیتی و مالیاتی توسط ایران ارایه شود حتی اگر بیست درصد آنها به ایران بازگردد می تواند بیکاری موجود در ایران را مرتفع نماید . حالا سرمایه های ایرانی که در ترکیه و کویت و هست بماند . از آن گذشته بسیاری از سرمایه گذاران خارجی وقتی ببینند که مناطق مختلف اقتصادی ایران آپشن های و مشوق ها و تسهیلات مختلفی برای آنها در نظر گرفته اند بازار ایران بشدت برای آنها جذاب خواهد شد . زیرا ایران انرژی فروان و نسبتا ارزان و زیرساختهای به مراتب مناسب و قویتری دارد. از سوی دیگر ایران واجد یک نیروی انسانی تحصیل کرده و مستعد است که میتوانند به نیمی از دستمزدهایی که در کشورهای دیگر مجبور به پرداخت هستند آنها را بکار گیرند . یک برنامه توسعه هفت تا هشت ساله میتواند با بکار گیری این فدرالیزم منحصرا اقتصادی اقتصاد ایران را تا مرز سالانه تولید ناخالص داخلی 1.5 تریلیون دلار بالا ببرد یعنی بیشاز سه برابر اقتصلد فعلی ایران که با این احتساب درامد سرلانه هر ایرانی سه برابر خواهد شد و نرخ تورم و بیکاری زیر 3 درصد پایین خواهد آمد . مدل اقتصادی امارات (فارغ از سرسپردگی و محافظه کاری امرای فاسد آن ) میتواند برای ما نیز بسیار مفید واقع شود . این مدل البته ابتکار عربها نبوده و نیست . این مدل ابتکار کشورهای جنوب شرقی آسیا و چین می باشد . بد نیست که تگذاران اقتصادی کشور مدتی به این پیشنهاد بیاندیشند . با تشکر از توجهتان. کارن
رومه نیویورکتایمز در فاصله کمتر از یک ماه تا پایان سال فهرست ۱۰ کتاب برتر داستانی و غیرداستانی را در نخستین روز از آخرین ماه ۲۰۱۸ منتشر کرد.
دبیران بخش کتاب نیویورکتایمز به سنت هر سال فهرستی از بهترین کتابها را برگزیدند که شامل پنج کتاب داستانی و پنج کتاب غیرداستانی از جمله دو خاطرهنگاری میشود. نکته اینکه در فهرست برترینهای نیویورکتایمز خبری از سال استراحت و آرامش من»، دومین رمان آتوسا مشفق (نویسنده آمریکایی ایرانیتبار) نیست.
کتابهای برگزیده سال ۲۰۱۸ از نگاه نیویورکتایمز از این قرار است:
نامتقارن» لیزا هالیدی: نخستین رمان نویسنده که شبیه آثار نویسندگان مجرب به نظر میرسد. هالیدی در دو بخش نادانی» و دیوانگی» یک ماجرای عاشقانه و بازداشت یک اقتصاددان عراقی-آمریکایی در فرودگاه هیثرو لندن را روایت میکند و شیوه نگارش او گاهی به فراداستان پهلو میزند.
خداباوران بزرگ» ربکا مکای: رمانی از خالق خانه یکصد ساله» که ماجراهای آن در شیکاگوی میانه دهه ۱۹۸۰ و پاریس ۲۰۱۵ همزمان با حملههای تروریستی میگذرد. مکای با خداباوران بزرگ» جزو رقیبان اصلی جایزه من بوکر و جایزه ملی کتاب بود.
پرستار بینقص» لیلا سلیمانی: کتابی که برنده معتبرترین جایزه ادبی فرانسه (گنکور) شده و داستان پرستاری دوستداشتنی را روایت میکند که دستش به خون دو کودک آلوده است. آنچه بیش از همه در این داستان تریلر جلب توجه میکند، روایت جزئینگرانه نویسنده از رابطه یک مادر با پرستاری است که برای مراقبت از کودک او استخدام شده است.
آنجا آنجا» تامی اورنج: نخستین رمان نویسندهای که در داستان خود زمان، فقر و زندگی شهری را در هم میآمیزد. بسیاری از فصلهای کوتاه آنجا آنجا» از زبان گروهی از بومیان آمریکا روایت میشود که در اوکلند زندگی میکنند و بسان زائران راهی مکانی مقدساند.
واشنگتن بلک» اسی ادوگیان: سومین رمان نویسنده رنگینپوست کانادایی که برنده جایزه معتبر گیلر بود و نامزد نهایی دریافت جایزه معتبر من بوکر شد. ادوگیان در این کتاب ماجراهای فرار جورج واشنگتن بلک را از بردهداری روایت میکند و نشان میدهد برادر یک بردهدار سفیدپوست چگونه میتواند با یک برده سیاه گروهی فوقالعاده تشکیل دهد.
زندان آمریکایی» شین بائر: نویسنده سال ۲۰۱۴ به یکی از مناطق روستایی لوییزیانا رفت تا در لباس مبدل به عنوان نگهبان مرکز اصلاح و تادیب وین (یک زندان خصوصی) کار کند. هر چند او پس از چهار ماه لو رفت اما آنچه دید، برای نوشتن کتابی درباره شرایط و وضعیت زندانهای خصوصی آمریکا کافی به نظر میرسید.
درسخوانده؛ یک خاطره» تارا وستاُور: یک خاطرهنگاری بینهایت جذاب درباره شجاعت و خودباوری. تارا به عنوان کوچکترین فرزند یک خانواده ۹ نفری حتی گواهی تولد نداشت و تا پیش از رفتن به دانشگاه هرگز پایش به مدرسه نرسیده بود. او که تشنه آموختن بود، در خانه خواندن و نوشتن یاد گرفت و حالا دانشآموخته دکتری در رشته تاریخ از دانشگاه کیمبریج است.
فردریک داگلاس» دیوید دابلیو بلایت: اثری ماندگار درباره یک چهره ماندگار. داگلاس کاریزماتیک وجدان آبراهام لینکلن بود و زندگینامه جزئینگر و سینمایی بلایت نتیجه یک عمر درگیری او با موضوع. داگلاس خودش سه خودزندگینامه نوشته و در آنها گذر از بردگی تا نقشآفرینی به عنوان یکی از مهمترین چهرههای قرن ۱۹ را شرح داده است اما کتاب بلایت کاملتر از همه آنهاست و زندگی شخصی و عمومی داگلاس را به بهترین شکل به تصویر میکشد.
چگونه ذهن خود را تغییر دهید» مایکل پولن: نویسنده که بیشتر برای نوشتن درباره اخلاق غذا خوردن شناخته میشود، شخصیترین کتاب خود را تا امروز به رشته تحریر درآورده و درباره روانگردانها توضیح داده است. او اینجا به ظهور، سقوط و ظهور دوباره علاقه اجتماعی به این داروها میپردازد و فایدهها و ضررهای آنها را بررسی میکند.
ماهی کوچولو؛ یک خاطره» لیزا-برنان جابز: لیزا در برزخ دو دنیای کاملا متفاوت رشد کرد و بزرگ شد؛ مادرش هنرمندی فقیر بود و پدرش استیو جابز، پولداری سنگدل. او در این کتاب دو دنیای پدر و مادر را به شکلی ماندگار توصیف کرده و در نخستین تجربه نویسندگی تصویری دیگرگون از پدری ارائه داده است که تا پیش از این همگان او را به بخشندگی و مهربانی میشناختند.
بارها اقتصاد ایران با کره جنوبی مقایسه شده است . دو کشوری که تقریبا همزمان برنامه های توسعه اقتصادی خود را آغاز نمودند. کلیت این مقایسه ها و نتیجه گیری های بعمل آمده در این مقایسه ها این بوده است که ضعف مدیریت در ایران و قوت برنامه ریزی و مدیریت در کره جنوبی باعصث شده که ما سالها از کره جنوبی عقب بیافتیم . اما متاسفانه در هیچکدام از این پژوهشهای مقایسه ای و تطبیقی ضعف کارکردی و عدم پشتکار و تمرکز بر وظایف در ایران مطرح نشده است . ضعف کارکردی و عدم پشتکار و تمرکز در انجام وظایف به چه معناست؟
این مفهوم بدان معناست که یکایک مردم ایران از کارگر خودروسازی گرفته تا کارمند بانک و کارگر شهرداری گرفته تا باغبان و معلم گرفته تا استاد دانشگاه از زن خانه دار گرفته تا راننده تاکسی و متکی بر وظایف خود نیستند و بر وظایف مشخص خود آگاه نیستند . مردم دقیقا مجاب نشده اند که برای آنکه مملکت پیشرفت واقعی کند باید بیش از مطالبه گری بر انجام صحیح وظایف کاری و نوآوری و خلاقیت تمرکز کنند . از قدیم الایام ما ایرانی ها بشدت ی شده ایم، صحبت از حقوق از دست رفته کرده ایم ، صحبت از اینکه حق ما بیش از اینهاست و همیشه خودمان را با دو گروه از کشورها مقایسه کرده ایم :الف : کشورهای عربی ثروتمند حاشیه خلیج فارس و ب: کشورهای اروپایی و غربی
ما همیشه قیاس های مع الفارق انجام داده ایم ، هیچگاه از خود پرسیده ایم که چه شباهتی ساختاری بین کشور ما و کویت و قطر وجود دارد؟ این دو کشور جمعیت های زیر 500 هزار نفر دارند . (البته مردم بومی آنها که از ثروت نفت برخوردارند زیر 500 هزار نفر هستند و بقیه جمعیت آنها مهاجرانی هستند که عملا سهمی از ثروت نفت و گاز آنها ندارند).
درحالیکه ما یک کشور 85 میلیونی با یک بخش عمومی و دولتی بزرگ هستیم . تنها کارمندان آموزش و پرورش ایران از کل جمعیت بومی کویت بیشتر هستند . پس نباید خودمان را با کویتی ها مقایسه کنیم . از طرف دیگر وقتی به کشورهای اروپایی نگاهی بیافکنیم می بینیم آنها وارث دو تا سه صده (قرن) تلاش و کوشش و خلاقیت و پشتکار و نوآوری هستند. اما ما وارث دو تا سه صده اهمال و تنبلی و بی تفاوتی و عدم پشتکار هستیم . اگر چه عامل سوء مدیریتی که در این دو سه قرن اخیر بر ما روا داشته شده است را نباید از ذهن دور داشت .
اگر ما بخواهیم به رفاه واقعی و همه جانبه دست پیدا کنیم چاره ای جز تدوین یک برنامه استراتژیک (حداقل)پانزده تا بیست ساله که بر مزیت های ملی و ساختاریمان تمرکز نموده و وظایف یک به یک مشاغل و گروههای شغلی و کاری بطور صحیح در آن منظور شده باشد و هر کس دقیقا بداند که بمنظور توسعه اقتصادی و ارتقاء کشور باید چگونه و با چه کیفیتی وظایف کاری خود را به انجام رساند -نداریم . تنها با تلاش و جدیت و پشتکار میتوان به اثربخشی رسید . با مطالبه گری صرف و سستی نمیتوان به رفاه واقعی دست یافت . مقایسه کار مفید در ایران با سایر کشورها نشان میدهد که ما کمتر از 15 درصد کشورهای پیشرفته بصورت مفید کار می کنیم . آیا با ایتن حجم کار مفید میتوان انتظار رفاهی در اندازه مردم آن کشورها داشته باشیم؟ چاره ای جز تغییر در فرهنگ کار نداریم . چاره ای جز ارزش نمودن کار در کشور نداریم . هر وقت مردم ایران در قبال انجام کار بیشتر و خدمت موثرتر به یکدیگر فخر فروختند و نه بخاطر لباس گرانتر و ماشین مدل بالاتر، آنوقت سعادت دنیوی و اخروی در انتظار ماست . به امید آن روز باید یکایک ما ایرانی ها خود را مکلف به انجام وظایف بدانیم . باید سعی کنیم شخصا کارمان را بنحو احسن انجام دهیم و دیگران را به این ارزش دعوت نماییم . کمک کنیم که این فرهنگ در سطح کشور جا بیافتد و همگان قدر خدمت موثر را بهتر بدانند.
وقتی نخبگان و مردم با فرهنگ را از مزارشریف و هرات تا قندهار و از مرزهای بلوچستان تا مرزهای شرقی افغانستان که به چین ختم میشود میبینم و همزمان وقتی اشرف غنی را در کنار ترامپ مثل یک کارگزار و سرباز درجه دار آمریکایی میبینم که در پایگاه بگرام کنار ترامپ به طرز حقیرانه ای ایستاده است حالم از او بهم میخورد . یک طرف نخبگان ملتی که انگلستان و شوروی را از پا درآوردند و از یک سوی اشرف غنی حقیر که مثل یک بچه گدا کنار ترامپ ایستاده و ملتمسانه او را نگاه میکند . شرم بر تو باد اشرف غنی .
حیف این سرزمین کهن
فارسی زبانان افغانستان بپا خیزید و حقتان را از این گروه نالایق بگیرید من کاری به پشتونها ندارم . آنها هم گروهی ایرانی هستند اگر خواستند میتوانند به مام میهن بازگردند ولی روی صحبتم با فارسی زبانا ن است که بیش از دو قرن است تحت لوای برخی حکام ظالم پشتون خونهایشان ریخته شده و تحقیر شده اند ما ایرانی ها همه از یک ریشه ایم ما فارسی زبانان از یک اصل و تباریم ایران بزرگ از مرزهای غربی چین آغاز میشود و به سواحل مدیترانه میرسد
ما دو استان خراسان شمالی و خراسان شرقی را به ایران باز خواهیم گرداند و با پول نفت و گاز و طلا و معادن و سرمایه های انسانی که داریم این سرزمینها را آباد خواهیم کرد ما در فامیل خود سه تا عروس و داماد خراسان شرقی داریم جایی که اسمش اکنون افغانستان است . افغانهای فارسی زبان که در واقع باشندگان خراسان شرقی هستند و تاجیکان فارسی زبان که در واقع باشندگان خراسان شمالی هستند در قلب ما جای دارند .
من افتخار خواهم کرد که همراه مزار شریفیان و شیرازیان و یزدیان و آذریان و هراتیان و تاجیکان تحت لوای نظام اسلامی برای ارتقاء ایران بکوشیم. ما را سالهاست بزور از هم دور کرده اند . حالا ترامپ لعنتی اشرف غنی را تحریک کرده که بین ما فارسی زبانان از هزاره و تاجیک تا شیرازی و اصفهانی و هراتی و بخارایی و کردو لرو لک و که فارسی زبانان با لهجه های مختلف هستند تفرقه بیاندازد بزودی مرزهای ایران گسترش خواهد یافت و با ثروتی که داریم تمامی باشندگان از بخارا تا اهواز و از همدان و آذربایجان تا قلب سرزمینهای خراسان شرقی آباد خواهد شد .ما فرسیان مسلمان با هم یکدل و یکصدا خواهیم شد مرگ بر ترامپ و لعنت بر اشرف غنی .
. ما سرزمینهای فارسی زبان حتی بخارا و سمرقند و هرات و تاجیکان افغان را با میل و رغبت خودشان به ایران بازخواهیم گرداند و با یکدیگر مدارا خواهیم نمود . .
من نمیدونم چرا کسی به این موضوع توجهی نمیکنه نقش پمپئو در شهادت سردار سلیمانی را کسی ندیده است .من درچند مصاحبه پمپئو شنیدم که کینه شدیدی نسبت به سردار سلیمانی داشت . ظاهرا چند بار پمپئو زمانی که رییس سیا بود نامه ای برای سردار شهید سلیمانی نوشته و از او تقاضای ملاقات کرده بود ولی با عدم توجه سردار سلیمانی مواجه شده بود.
حتی یکبار با حالتی عصبی گفت : "سلیمانی حتی نامه مرا باز نکرده بود و به قاصد من پس داده بود".
و همیشه در صحبتهایش بنحوی از ژنرال سلیمانی می گفت . اگر به صورت تحلیل محتوا صحبت کنیم او همیشه در سخنرانی هاش و انتقاداتش از ایران صحبت از سردار سلیمانی میکرد. یعنی نام سردار سلیمانی همیشه در محتوای صحبتهاش بود بنابراین این کینه قدیمی شدیدا فکر او را مشغول خود داشت . بنظر من بی تردید با شناختی که از ترامپ دارد و رگ خوابش رو میدونه ( و اینکه ترامپ شدیدا چاپلوس پسند است) به چاپلوسی ترامپ پرداخته و اور ا متقاعد کرده که دستور ترور سردار سلیمانی را صادر کند
ببینید هیچکس از وزرای ترامپ نتونسته بیش از یکسال با او دوام بیاورد .ولی او چاپلوس است و توانسته خود را پیش ترامپ نگاه دارد و بر اساس این کینه قدیمی توانسته است که این ترامپ را به این کار متقاعد سازد
در همین زمان که دارم این متن را می نویسم پمپئو در تلوزیون فاکس نیوز گفت که من در جریان کامل و پروسه ترور ژنرال سلیمانی بودم .که این اعتراف شدیدا گمان مرا در مورد نقش پمپئو (نقش اصلی او را در شهادت سردار سلیمانی) تقویت میکند من از خوانندگان عزیز این وبلاگ میخواهم این متن را بازنشر کنند و تا میشود آغازی بر رسوایی پمپئو شود.
فلات مرکزی ایران مدیون و وابسته کوهرنگ این دشت بلند و استوار است . خدارو شکر .امیدورارم همیشه پربرف و باران باشد و بقول سعدی (اگر باران به کوهستان نبارد .به سالی دجله گردد خشک رودی.) امیدوارم که این دشت استوار که کوهرنگ نامیده اندش فلات مرکزی ایران از شهرکرد بختیاری تا کرمان و از شاهین شهر تا آباده فارس را سرسبز و با نشاط نگاه دارد.امیدوارم که با کاهش مصارف بیهوده در حوزه آبریز و حوزه مصرف زاینده رود مثل :
1. کاهش کاشت برنج و اقلام پرمصرف آب در غرب اصفهان : توضیح اینکه متاسفانه الگوههای کشت در شهرستانهای نجف آباد ، فلاورجان و خود اصفهان مثل دستگرد و الگوههای مناسبی نیست و این اقلام مثل برنج و صیفی جات آب محدود زاینده رود را به بهای خیلی کمی مصرف میکند.البته این شهرستانها که شهرستانهای بزرگی هم ستند باید با توجه دولت و بخش خصوصی از کشاورزی به سمت صنعت تغییر یابند . دیگر واقعا زمینهای محدود و آب محدودتر آن منطقه جوابگوی نسل جوان و با استعداد آن مناطق نیست .
2.کاهش وسعت فضای سبز بیش از اندازه زیاد در حاشیه زاینده رود در شهر اصفهان : نمیدانم چه اصراری است که اصفهان را همانند یک واحه سبز در مرکز یک صحرای سوزان نشان دهند . انگار ما تعاریف جهانگردان غربی در مورد این شهر را باور کرده ایم . شما حد فاصل بین نجف آباد تا پلهای تاریحخی مثل سی و سه پل و پل خاجو و بعد از آنها و کلا شهر اصفهان را مشاهده فرمایید می بینید که شهرداری اصفهان اصرار عجیبی بر ایجاد فضای سبز آب بر دارد . بیشترین سرانه فضای سبز و پارک را در اصفهان می بینیم . البته در اینکه اصفهان و شیراز و کاشان و آبروی ایران هستند تردیدی نیست . و باید این شهرها سرسبز و سرزنده باشند اما باید مصرف آب و آب بر بودن این پارک ها را هم در نظر داشت . بنابراین تا حدی این وسعت سرسبز منطقی تر شود و از گیاهان ودرختانی استفاده شود که آب کمتری مصرف می کنند . حتی از درخت و چمن مصنوعی نیز در کنار چمن و درخت کم مصرف طبیعی میتوان استفاده نمود .(درست مثل دبی).
3. انتقال برخی صنایع آب بر مثل مجتمع فولاد ، ذوب آهن ، سیمان سپاهان و سایر صنایع در حاشیه زاینده رود به جنوب یا حداقل ایجاد سازو کارهایی برای مصرف آب کمتر این صنایع
4. مصرف کمتر آب شهروندان اصفهانی 5. تعمیر و بهینه سازی لوله های آب در شهر اصفهان و.
این رودخانه همیشه جاری باشد و فلات مرکزی ایران همیشه تر و تازه و زیبا باقی بماندو پلهای تاریخی اصفهان همیشه با وجود آب زاینده رود زیبا باشند و کشاورزان شرق اصفهان هم بتواندد به کشت و زرع خود بپردازند و به سهمیه آب محدودی که از این آب به هموطنان یزدی برای مصارف شرب و بهداشتی میرسد چشم نداشته باشند . خدا کمک کرده با این بارشهای دو سال اخیر پس ما هم همت کنیم . ما در سرزمین خشکی قرار داریم . انشاءا.فلات مرکزی ایران مدیون و وابسته کوهرنگ این دشت بلند و استوار است . خدارو شکر .امیدورارم همیشه پربرف و باران باشد و بقول سعدی (اگر باران به کوهستان نبارد .به سالی دجله گردد خشک رودی.) امیدوارم با کاهش مصارف بیهوده مثل 1. کاهش کاشت برنج و اقلام پرمصرف آب در غرب اصفهان 2.کاهش وسعت فضای سبز بیش از اندازه زیاد در حاشیه زاینده رود در شهر اصفهان 3. انتقال برخی صنایع آب بر مثل مجتمع فولاد ، ذوب آهن ، سیمان سپاهان و سایر صنایع در حاشیه زاینده رود به جنوب یا حداقل ایجاد سازو کارهایی برای مصرف آب کمتر این صنایع 4. مصرف کمتر آب شهروندان اصفهانی 5. تعمیر و بهینه سازی لوله های آب در شهر اصفهان و. این رودخانه همیشه جاری باشد و فلات مرکزی ایران همیشه تر و تازه و زیبا باقی بماندو پلهای تاریخی اصفهان همیشه با وجود آب زاینده رود زیبا باشند و کشاورزان شرق اصفهان هم بتواندد به کشت و زرع خود بپردازند و به سهمیه آب محدودی که از این آب به هموطنان یزدی برای مصارف شرب و بهداشتی میرسد چشم نداشته باشند . خدا کمک کرده با این بارشهای دو سال اخیر پس ما هم همت کنیم . ما در سرزمین خشکی قرار داریم . انشاءا.
{{عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد }}.شاید برخی این سخن مرا گزافه گویی بپندارند لیکن تردیدی ندارم که قطع صادرات نفت به دلیل تحریمهای ظالمانه آمریکا و عیادی جنایتکارش ، ما را به یک اقتصاد پویا بدل خواهد کرد . هجمه ای سنگین به دولت وارد شده است .البته من شخصا بسیاری از اقدامات را نمی پسندم .خصوصا اینکه وزیر اقتصاد دولت اولسش (آقای طیب نیا) را نتوانست و یا نخواست که نگاه دارد .لیکن شجاعت فعلی او را نمی توان نادیده گرفت . درست است که او دیگر دغدغه انتخاب شدن را ندارد لیکن هیچگاه یک تمدار خود را در دوه آخر با یک خاطره بد به پایان نمی برد . می توانست با فروش برخی دارایی های سرمایه ای (تملک دارایی های سرمایه ای و فروش آنها) کسری بودجه را برای دو سه سال باقی مانده دولتش جبران کند و همینطور از ذخیره ارزی (صندوق توسعه ملی ) برداشت کند لیکن افزایش قیمت بنزین اقدام شجاعانه ای بود که نهایتا نفع آن به طبقات پایین و فرودست جامعه خواهد رسید . البته تاثیر تورمی آن نیز با اقداماتی به حداقل خواهد رسید و دولت مطمنا در این زمینه برنامه هایی خواهد داشت . من می بینم برخی تمداران و اساتید دانشگاه و اقتصاددانان نیز بدون در نظر داشتن چنین واقعیاتب بی سبب به و دولتش هجمه می برند ولی انصاف را باید رعایت نمود . اقدام شجاعانه ای کرد . اما از دیگر سوی باید در نظر داشت که اگر این اقدامات در قالب یک پکیج تگذاری (پکیج از برنامه های اصلاحی) همراه شود تاثیر زیادی بر پویایی اقتصاد ما خواهد گذارد . اقدامات ذیل سبب خواهد شد که یک دهه دیگر همه به ترامپ رحمت بفرستیم و خدا را شکر کنیم که او انتخابات آمریکا را برد و با پلیدی و عدم حسن نیت خواست به ایران ضربه بزند و ما را از این بیماری هلندی (وابستگی ارزی و پولی به نفت ) نجات داد. به اعتقاد من دولت و همچنین مجلس بعدی باید یک ت گذاری شکیل و جامع این اقدامات را پیگیری کند . اینجانب به عنوان یک متخصص و استاد دانشگاه در علوم اقتصادی و مدیریتی پیشنهادات ذیل را به دولت ارایه میکنم .(ضمن تشکر و قدردانی از این اقدام شجاعانه او):
1. اصلاح بودجه جاری و کاهش ردیفهای بودجه ای که فایده چندانی برای توسعه کشور ندارمد.
2.ایجاد سیستم مالیاتی واقعی به نحوی که بطور دقیق مالیات از کسب و کارهای تجاری پرسود خدماتی را اخذ نماید و بخشی از بودج را تامین کند (فرار مالیاتی به صفر برسد).
3.ایجاد تسهیلات گردشگری داخلی و خارجی بمنظور ورود هر چه بیشتر گردشگران خارجی به کشور
4. ایجاد موانعی برای خروج گردشگران ایرانی به خارج و اتلاف منابع ارزی در شرایطی که ارز برای ما ارزش حیاتی دارد و نفت نمی فروشیم (البته برای مدت محدود سه یا چهار سال)
5.اصلاح سیستم بانکی و افزایش وام به کسب و کارهای جدید
6.افزایش بیشتر قیمت سوخت بصورت پلکانی سالانه 1000 تومان به قیمت سوخت افزایش یافته که تا سه سال دیگر تقاضا بری قاچاق سوخت به حداقل برسد.
7. ایجاد سازوکارهایی برای شناسایی افراد بی بضاعات برای کمک به آنها بمنظور حداقل آسیب اجتماعی (آسیب سرمایه های اجتماعی) در این دوران گذار
8. قطع کامل یارانه نقدی (که نقدینگی را بالا می برد و واقعا برخی بدون نیاز واقعی آنرا دریافت می کنند و دست دولت را واقعا خالی می کند).
10. دو تا سه میلیون خانوار واقعا بی بضاعت هستند که اگر دولت به آنها کمک نکند گرسنه می مانند و یا توان زندگی نخواهند داشت .اگر بعد خانوار رت 3.5 حسایب کنیم این جمعیت حدود 10 میلیون نفر خواهند بود . این ده میلیون شناسایی شوند (3 میلیون خانوار و جمعا 10 میلیون نفر) و به آنها حقوق ماهانه 600 تا 700 هزار تومن داده شود و یارانه ها کلا حذف شوند .
11. گذار از اقتصاد نفتی بیمار به یک اقتصاد پویا مطمنا سخت و دشوار است . با مردم بصورت صادقانه در میتن گذارده شود و پیشرفت ها بصورت نمودار و ویژوال در قالب نمودار ها و شاخصهای قابل درک به مردم گزارش شود . مثلا صرفه جویی حاصل از افزایش قیمت بنزین بصورت گزارشهایی (مصلا 100 کارخانه در 100 منطقه محروم کشورو)
انشاء ا مردم نیز همکاری کنند و بیاد داشته باشند نابرده رنج گنج میشر نمی شود . و بدون یک ریاضت هشت تا ده ساله ما نخواهیم توانست اقتصاد خوبی دست یابیم
{{عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد }}.شاید برخی این سخن مرا گزافه گویی بپندارند لیکن تردیدی ندارم که قطع صادرات نفت به دلیل تحریمهای ظالمانه آمریکا و عیادی جنایتکارش ، ما را به یک اقتصاد پویا بدل خواهد کرد . هجمه ای سنگین به دولت وارد شده است .البته من شخصا بسیاری از اقدامات را نمی پسندم .خصوصا اینکه وزیر اقتصاد دولت اولسش (آقای طیب نیا) را نتوانست و یا نخواست که نگاه دارد .لیکن شجاعت فعلی او را نمی توان نادیده گرفت . درست است که او دیگر دغدغه انتخاب شدن را ندارد لیکن هیچگاه یک تمدار خود را در دوه آخر با یک خاطره بد به پایان نمی برد . می توانست با فروش برخی دارایی های سرمایه ای (تملک دارایی های سرمایه ای و فروش آنها) کسری بودجه را برای دو سه سال باقی مانده دولتش جبران کند و همینطور از ذخیره ارزی (صندوق توسعه ملی ) برداشت کند لیکن افزایش قیمت بنزین اقدام شجاعانه ای بود که نهایتا نفع آن به طبقات پایین و فرودست جامعه خواهد رسید . البته تاثیر تورمی آن نیز با اقداماتی به حداقل خواهد رسید و دولت مطمنا در این زمینه برنامه هایی خواهد داشت . من می بینم برخی تمداران و اساتید دانشگاه و اقتصاددانان نیز بدون در نظر داشتن چنین واقعیاتب بی سبب به و دولتش هجمه می برند ولی انصاف را باید رعایت نمود . اقدام شجاعانه ای کرد . اما از دیگر سوی باید در نظر داشت که اگر این اقدامات در قالب یک پکیج تگذاری (پکیج از برنامه های اصلاحی) همراه شود تاثیر زیادی بر پویایی اقتصاد ما خواهد گذارد . اقدامات ذیل سبب خواهد شد که یک دهه دیگر همه به ترامپ رحمت بفرستیم و خدا را شکر کنیم که او انتخابات آمریکا را برد و با پلیدی و عدم حسن نیت خواست به ایران ضربه بزند و ما را از این بیماری هلندی (وابستگی ارزی و پولی به نفت ) نجات داد. به اعتقاد من دولت و همچنین مجلس بعدی باید یک ت گذاری شکیل و جامع این اقدامات را پیگیری کند . اینجانب به عنوان یک متخصص و استاد دانشگاه در علوم اقتصادی و مدیریتی پیشنهادات ذیل را به دولت ارایه میکنم .(ضمن تشکر و قدردانی از این اقدام شجاعانه او):
1. اصلاح بودجه جاری و کاهش ردیفهای بودجه ای که فایده چندانی برای توسعه کشور ندارمد.
2.ایجاد سیستم مالیاتی واقعی به نحوی که بطور دقیق مالیات از کسب و کارهای تجاری پرسود خدماتی را اخذ نماید و بخشی از بودج را تامین کند (فرار مالیاتی به صفر برسد).
3.ایجاد تسهیلات گردشگری داخلی و خارجی بمنظور ورود هر چه بیشتر گردشگران خارجی به کشور
4. ایجاد موانعی برای خروج گردشگران ایرانی به خارج و اتلاف منابع ارزی در شرایطی که ارز برای ما ارزش حیاتی دارد و نفت نمی فروشیم (البته برای مدت محدود سه یا چهار سال)
5.اصلاح سیستم بانکی و افزایش وام به کسب و کارهای جدید
6.افزایش بیشتر قیمت سوخت بصورت پلکانی سالانه 1000 تومان به قیمت سوخت افزایش یافته که تا سه سال دیگر تقاضا بری قاچاق سوخت به حداقل برسد.
7. ایجاد سازوکارهایی برای شناسایی افراد بی بضاعات برای کمک به آنها بمنظور حداقل آسیب اجتماعی (آسیب سرمایه های اجتماعی) در این دوران گذار
8. قطع کامل یارانه نقدی (که نقدینگی را بالا می برد و واقعا برخی بدون نیاز واقعی آنرا دریافت می کنند و دست دولت را واقعا خالی می کند).
10. دو تا سه میلیون خانوار واقعا بی بضاعت هستند که اگر دولت به آنها کمک نکند گرسنه می مانند و یا توان زندگی نخواهند داشت .اگر بعد خانوار رت 3.5 حسایب کنیم این جمعیت حدود 10 میلیون نفر خواهند بود . این ده میلیون شناسایی شوند (3 میلیون خانوار و جمعا 10 میلیون نفر) و به آنها حقوق ماهانه 600 تا 700 هزار تومن داده شود و یارانه ها کلا حذف شوند .
11. گذار از اقتصاد نفتی بیمار به یک اقتصاد پویا مطمنا سخت و دشوار است . با مردم بصورت صادقانه در میتن گذارده شود و پیشرفت ها بصورت نمودار و ویژوال در قالب نمودار ها و شاخصهای قابل درک به مردم گزارش شود . مثلا صرفه جویی حاصل از افزایش قیمت بنزین بصورت گزارشهایی (مصلا 100 کارخانه در 100 منطقه محروم کشورو)
انشاء ا مردم نیز همکاری کنند و بیاد داشته باشند نابرده رنج گنج میشر نمی شود . و بدون یک ریاضت هشت تا ده ساله ما نخواهیم توانست اقتصاد خوبی دست یابیم .
انشاء ا.
درباره این سایت